پسرم درست سر کار به سراغ یک خانم بالغ رفت. گفتگو زیاد طول نکشید. لباس هایش به سرعت روی زمین افتاد. فقط جوراب هایش باقی مانده بود. Cuni با یک دمنوش طولانی و نافذ با دانش دنبال شد. در همان حال، خانم فراموش نکرد که سوراخ کوچک خود را نوازش کند. سپس به سراغ غذای اصلی رفتند. پسر خانم را از جلو لعنت کرد، سپس او را زیر و رو کرد. و برای دسر، او را در دهان او تقدیر کرد.
شانتانو| 59 چند روز قبل
کی به من اجازه میده دیکشو بمکم؟
آستین| 5 چند روز قبل
چگونه او متوجه نشد که یک دوربین در آنجا وجود دارد؟
استاد سیاه| 42 چند روز قبل
لعنتی، این خوب است.
دون پدرو| 46 چند روز قبل
هیچ کس دلش برای آن الاغ تنگ نخواهد شد. دارم نگاهش می کنم که مثل یک عوضی کشیده می شود، یکی یکی. آه، مجبور شد جلوی صفحه نمایش را برای پیوستن به بدنه تقدیر کند!
نستیا| 21 چند روز قبل
پسر با خالکوبی بمب است! من او را می خواهم! اون خیلی انرژی داره
تزار| 12 چند روز قبل
این یک باشگاه جهنمی برای یک مربی است. به سختی در دهانش جا می شد. او می توانست از آن برای آموزش موسیقی لاتین یا راندن توپ استفاده کند.
پسرم درست سر کار به سراغ یک خانم بالغ رفت. گفتگو زیاد طول نکشید. لباس هایش به سرعت روی زمین افتاد. فقط جوراب هایش باقی مانده بود. Cuni با یک دمنوش طولانی و نافذ با دانش دنبال شد. در همان حال، خانم فراموش نکرد که سوراخ کوچک خود را نوازش کند. سپس به سراغ غذای اصلی رفتند. پسر خانم را از جلو لعنت کرد، سپس او را زیر و رو کرد. و برای دسر، او را در دهان او تقدیر کرد.
کی به من اجازه میده دیکشو بمکم؟
چگونه او متوجه نشد که یک دوربین در آنجا وجود دارد؟
لعنتی، این خوب است.
هیچ کس دلش برای آن الاغ تنگ نخواهد شد. دارم نگاهش می کنم که مثل یک عوضی کشیده می شود، یکی یکی. آه، مجبور شد جلوی صفحه نمایش را برای پیوستن به بدنه تقدیر کند!
پسر با خالکوبی بمب است! من او را می خواهم! اون خیلی انرژی داره
این یک باشگاه جهنمی برای یک مربی است. به سختی در دهانش جا می شد. او می توانست از آن برای آموزش موسیقی لاتین یا راندن توپ استفاده کند.